تنهای تنها

درحال بارگذاری ....
به سايت عاشقانه 98لاورز خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : تنهای تنها

تنهای تنها

تاریخ ارسال پست:
شنبه 13 تير 1394
نویسنده:
mina
نظرات :
تعداد بازدید:
647

تنهای تنها

باز رسیدیم به ایستگاه
بارون همه جا رو خیس کرده بود
شب بود...
راه زیادی رو پیاده گذرونده بودیم...
خسته بودیم گفتیم بقیه راه رو با اتوبوس بریم...
بخار از دهنت بیرون میومد... خستگی رو توی چشمات میدیدم
یادته...عشقم بودی...
مث این فیلما کاپشن خودمو دادم بهت که به حساب سرما نخوری... رسیدم خونه با اینکه کاپشنمو دادم بهت ولی سرما نخوردم!
گذشت و گذشت و گذشـــــــــــــــــت...

حالا اومدم توی همون ایستگاه اینبار تنها بودم!!!
هوا سرد بود... ولی کاپشنم تنم بود...!!!
رسیدم خونه... جلوی آینه وایستادم یه چیزی نظرمو جلب کرده بود
یه سری موهای سفید لابلای موهای مشکیم بود...
یه چایی داغ بعدشم خواب...
صبح فردا رسید... حس بدی بود
سرما خورده بودم تنهای تنها...


مطالب مرتبط

نظرات

این نظر توسط ƇƦƛȤƳ ƓƖƦԼ در تاریخ 1394/4/27/lovers98 و 21:46 دقیقه ارسال شده است

ﻋِـــ✂ــــﺸــــ✂ــق!!!
ﺍِﺣـــ✂ــــﺴ✂ـــﺎﺱ!!!
ﻋــ✂ـــــﺎﻃــِــ✂ــﻔــــ


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







کد حرفه ای قفل کردن کامل راست کلیک
فاتولز - جدیدترین ابزار رایگان وبمستر